میخواهم برگردم به زمان کودکی آن زمان ها که:پدر تنها قهرمان بود.
عشقِِ،تنها در آغوش مادر خلاصه میشد.
بالاترین نقطه زمین،شانه های پدر بود.
بدترین دشمنانم ،خواهر وبرادرهای خودم بودند.
تنهادردم ،زانوهای زخمی ام بودند.
تنهاچیزی که میشکست ،اسباب بازی هایم بودومعنای
خداحافظی تا فردا بود..........!!!!
چند دقیقه دیگر
چند دقیقه دیگر وقت داری
تا به من نگاه کنی
به من، به چشمانم،
و به قلبی که برای تو می تپد
این شب و این باران
و تو
چند دقیقه دیگر وقت داری
تا به من نگاه کنی
پیش از آن که کاملا ً تمام شوم …
چند دقیقه دیگر وقت داری
تا به من نگاه کنی
به من، به چشمانم،
و به قلبی که برای تو می تپد
این شب و این باران
و تو
چند دقیقه دیگر وقت داری
تا به من نگاه کنی
پیش از آن که کاملا ً تمام شوم …
باران برای کسی تکراری نمیشود
هر وقت بیاید دوست داشتنیست
و تو همان بارانی......
هر وقت بیاید دوست داشتنیست
و تو همان بارانی......
وقتی با گفت و گو مشکلتون حل نشد
وقتی بحثتون به بن بست رسید
فقط بغلش کنید
محکم ، محکم ...
وقتی بحثتون به بن بست رسید
فقط بغلش کنید
محکم ، محکم ...
در زندگـﮯ بـرآﮮ هر آدمـﮯ !
از یـڪ روز،
از یـڪ جــآ،
از یـڪ نفـر،
بـہ بعـد...!
دیگـر هـیچ چیـز مثـل قبـل نیستــ!
نـہ روزهآ، نـہ رنگ هآ، نـہ خیـآبـآטּ هآ
همـہ چیـز مـﮯ شـود:
دلتنگـﮯ...!
از یـڪ روز،
از یـڪ جــآ،
از یـڪ نفـر،
بـہ بعـد...!
دیگـر هـیچ چیـز مثـل قبـل نیستــ!
نـہ روزهآ، نـہ رنگ هآ، نـہ خیـآبـآטּ هآ
همـہ چیـز مـﮯ شـود:
دلتنگـﮯ...!
امشَــب از آטּ شَب هـ ـایـے است کِــﮧ
בِلـَـمْــ ـ هــَواے آغـُوشَـت را ڪَرבه
افســـ‗__‗ــــوس
ڪِـــﮧجـُز پـآهـاـــے بـَغـَل ڪَرבه اґ مـِهمـاטּِ בیگــَرـــۓ نـَدارَґ...!
בِلـَـمْــ ـ هــَواے آغـُوشَـت را ڪَرבه
افســـ‗__‗ــــوس
ڪِـــﮧجـُز پـآهـاـــے بـَغـَل ڪَرבه اґ مـِهمـاטּِ בیگــَرـــۓ نـَدارَґ...!
مَعشوقـــــــه اے پیــــدا کـَـــــــرده ام به نـــــام روزگـــ ــ ــ ـــــار !!!!
ایــن روزهـــــا سـَـخــــت مـَــرا درآغــــــوش خـــــویش
بــه بــ ـ ــازے گـــــرفته ا ـــــــــت !!!
ایــن روزهـــــا سـَـخــــت مـَــرا درآغــــــوش خـــــویش
بــه بــ ـ ــازے گـــــرفته ا ـــــــــت !!!
یکی می پرسد اندوه تو از چیــست؟؟؟
سبب ساز سکوت مبهـــــمت کیـــست؟؟؟
برایش صادقانه می نویسم...
برای آنکه باید باشد و نیســـت!!!
سبب ساز سکوت مبهـــــمت کیـــست؟؟؟
برایش صادقانه می نویسم...
برای آنکه باید باشد و نیســـت!!!
صدا میكنم " تــــــــــــو " را...
این " جانی " كه میگویی
جانم را میگیرد...!
نزن این حرف ها را
دل من جنبه ندارد
موقعی كه نیستی....
دمار از روزگارم در می آورد...
این " جانی " كه میگویی
جانم را میگیرد...!
نزن این حرف ها را
دل من جنبه ندارد
موقعی كه نیستی....
دمار از روزگارم در می آورد...
تنهام گذاشتی
همیشه تو را در نفس هایم احساس می کردم ،
تو همیشه همراه من بودی ! علت جدایی تو از من ، من بودم !!!
بد جور دلمو شکستی...لا اقل میگفتی گناهم چی بود!!!
تنها گذاشتن تنهاکسی که تنها کس او هستی ، تنها گناهیه که هیچ کس و هیچ وقت بخشیده نمیشه..
تعداد صفحات : 8
اطلاعات کاربری
لینک دوستان
آرشیو
نظرسنجی
شما به سایت من چند میدین؟
آمار سایت
کدهای اختصاصی